گفتگو

گفتگوی سایت مشهد آرت با یاسر عودی ؛ 33درصد بازنمایی واقعیات جامعه است

این روزها نمایش "33% نیل سایمون" (برگرفته از فصل دوم نیل سایمون)  با بازنویسی و دراماتورژی محمد یعقوبی و کارگردانی یاسر عودی در تماشاخانه ی پستو روی صحنه است و اجرای آن تا اوایل هفته ی آینده ادامه خواهد داشت. به این بهانه گفتگویی داشته ایم با کارگردان این اثر که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.

لطفا خودتان را معرفی کنید و رزومه ی مختصری ارائه دهید.

یا هو! یاسر عودی هستم، متولد زاهدان و از سال 85 به مشهد آمده ام. کارشناس رشته ی IT و دانشجوی کارشناسی ارشد این رشته در دانشگاه آزاد می باشم. کار تئاتر را از زاهدان آغاز کردم، و اولین جشنواره ی کشوری که در آن شرکت داشتم، جشنواره ای در اهواز بود، در کنار دوستانی چون رامین روح فروز، مهدی هاشمی، و مهدی بهارشاهی، از فعالین تئاتر زاهدان، که شروع خوبی برایم محسوب می شد. در سال 84 هم در جشنواره ی دیگری حضور داشتم، اما در هیچ کدام از این جشنواره ها نگاهم به تئاتر چندان جدی نبود، و برایم فعالیتی بود در کنار دیگر فعالیت ها، از جمله فوتسال و بدمینتون که در آن ها هم تا مراحل کشوری پیش رفتم. اما در چند سال اخیر نگاهم نسبت به تئاتر تغییر کرد و در هیاهوی زندگی برایم به تکیه گاهی مبدل شد- در کوران حوادث خوب و بد روزگار، تئاتر تنها چیزی است که می تواند کمی آرامم کند. بعد از جدی شدن موضوع برایم، در کلاس ها و کارگاه های اساتید مختلف، از جمله آقایان قطب الدین صادقی، رحیمی و فتحعلی بیگی در تهران، و آقایان طباطبایی، تمری و حاتمی نژاد در مشهد شرکت کردم. کارهای مشترکی داشته ام با عادل توکلی و حسام محمدی، از جمله هدیه ی جشن سالگرد، دکلره، و خواب بعد از تنهایی، و اولین کاری که به صورت مستقل کارگردانی کردم، سال 87، شب های بارانی به نویسندگی علیرضا حنیفی بود، و به دلیل دشواری کار، دیگر چنین تجربه ای نداشتم تا امروز که با 33 درصد نیل سایمون دوباره به کارگردانی بازگشتم.

 چرا انتخاب 33 درصدِ نیل سایمون؟

از زمانی که تصمیم گرفتم کار جدیدی را شروع کنم، حدود یک سال و نیم به دنبال متن گشتم، تا این که پس از بررسی متون و نویسنده های مختلف به 33 درصد رسیدم؛ متنی که تا حد زیادی انتظارات مرا برآورده می کرد. نزدیک به یک سال هم روی متن و پیش تولید آن کار کردیم، و بعد از آن به سراغ اجرا رفتیم.

از نظر محتوایی یکی از اهداف اصلی ما بازنمایی واقعیات جامعه است که در آن افراد از کودکی به درستی در زمینه ی ایجاد رابطه ی صحیح، هدایت و تربیت نمی شوند و وقتی در موقعیت انتخاب قرار می گیرند، از انتخاب درست عاجزند. به عنوان مثال وقتی شکست عشقی یا جدایی را تجربه می کنند فورا وارد رابطه ی جدیدی می شوند که این مشکلات عدیده ای را به دنبال خواهد داشت.



 در اجرا بیشتر رویکرد طنز داشتید یا جدی؟

در جاهایی خود متن و دیالوگ ها سمت و سوی طنز دارند، اما تاکید خودم بیشتر بر جدیت کار بوده، و اگر در جاهایی هم از طنز بهره گرفته ام، سعی ام بر این بوده که به طور جدی از لودگی فاصله بگیرم. عقیده ام بر این است که کار هر قدر هم جدی باشد باید رگه هایی از طنز را در آن گنجاند تا جذابیت و کشش روایت حفظ شود. در بخش هایی هم هدفم این بوده که پس از کمی خنداندن تماشاگر ضربه ای به او وارد سازم تا به تعمق بیشتر در ماجرا بپردازد.

کمی از طراحی صحنه بگویید.

در طراحی، تعویض صحنه ها برایم بسیار مهم بود، و طراحی و تمرین این کار پیش از افتتاح پستو اتفاق افتاد و اصرار داشتم که در همین تماشاخانه – که به همت من، عادل و حسام شکل گرفت – اجرا شود. ترجیح ام استفاده از دکور و المان های ساده بود، اما در نهایت تصمیم گرفتم از دکوری واقع گرایانه، شامل میز، مبل، و عکس های روی دیوار استفاده کنم، و تنها از آینه و گلدان جلوی آن که رو به تماشاگر قرار می گیرد به صورت نمادین بهره گرفتم.

فکر نمی کنید استفاده از دکوری که در تعویض صحنه ها زمان نسبتا زیادی را برای تغییر به خود اختصاص می دهد، در چنین کاری با زمان اجرای طولانی باعث خستگی و دل زدگی مخاطب شود و از کشش کار بکاهد؟

این مسأله مانند تیغه ی دو لبه است؛ از این جهت که اگر تعویض صحنه ها با فاصله ی زمانی کوتاه تری اتفاق می افتاد ممکن بود تماشاچی فرصت کافی برای فکر کردن به ماجراها نداشته باشد، و این خود باعث خستگی و فاصله گرفتن از کار می شد.

چطور شد که از موسیقی زنده استفاده کردید؟

به دلیل ایجاد حس زنده بودن و برقراری ارتباط قوی تر با مخاطب.

در قسمت هایی از کار به نظر می رسد موسیقی نقش تزئینی دارد، و صرفا جهت پر کردن فضای خالی بین دو صحنه به کار گرفته شده است. نظرتان در این مورد چیست؟

شاید از نظر پرکردن فضای بین دو صحنه کمی حق با شما باشد و بتوان نام تزئینی را بر موسیقی این بخش ها نهاد، اما در حقیقت روی هر کدام از آن ها فکر شده و سعی بر این بوده که در کنار پرکردن فضای خالی پایان یک صحنه و آغاز صحنه ی بعد، حسی از صحنه های در حال آغاز نیز القا شود.

 و کلام آخر؟

کلام آخر این که به عنوان نیرویی جوان انتظار دارم از اساتید و پیشکسوتان این فن و هنر که از گوشه ی عزلت بیرون بیایند و حامی ما باشند تا بتوانیم به تئاتر این شهر رونق و غنا ببخشیم. از کسانی که سال هاست در تئاتر مشهد به فعالیت و درس آموزی مشغول اند انتظار می رود در جهت دلگرمی کسانی قدم بردارند که به عنوان مثال اولین یا دومین اثر خود را به روی صحنه برده اند و نیاز به رهنمون های مهربانانه ی آنان دارند تا در این راه به پختگی برسند، و نه در جهت دلسردی آن ها.

اطلاعات تکميلي

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

ورود به پنل کاربری

ایجاد اکانت کاربری