ردپای نمایش


بشنوید ای دوستان این داستان         خود حقیقت نقد حال ماست آن
« مولانا »

بیاییم تلاش بی ریای آغاز گران راهِ نمایش را ارج گذاریم و از تجربه و اندوخته های آنان غافل نشویم.
بدانیم آنچه به اندیشه ی ما توان بخشیده، همت سالخوردگانی ست که برای ادبیات اصیل نمایش ایران کوشیده اند. آنها با نمایش الفت خاص داشتند، در طریق عاشقی دل به وسعت دریا داشتند !
« ردّ پـا » هـا را پِی بگیریم تا آگاه شویم که بر نمایش چه گذشت که درگذشت که شد سرگذشت. کش و قوس نمایش را دنبال کنیم تا بدانیم چه کسانی بودند که لباس کار پوشیدند، پوییدند و عاشقانه ریاضت کشیدند تا فانوس نمایش را شعله ور کنند.
در پایان، سنگر نمایش را پاس بداریم و بر همۀ آنهایی که از جنگجویان نخستین این سنگرند ارج نهیم .
ردّ پا

نگاهی گذرا به تاریخ پر افتخار تئاتر مشهد

  • نوشته شده توسط  محمد اسدی نژاد
  • خواندن 3605 دفعه
  • 4 نظرها

خراسان با وجود حکیم ابوالقاسم فردوسی و کتاب ارزشمند شاهنامه نگهبان میراث فرهنگی ایران است و در زمینه ادبیات نام آورانی چون ملک الشعرای بهار، احمد کمال پور، ذبیح الله صاحبکار، محمد قهرمان و … را در خود پرورانده است. در ورزش و کشتی می توان به احمد وفادار، حمید قشنگ و … اشاره کرد و در موسیقی می توان استاد محمد رضا شجریان را نام برد و در عرصه های مختلف ادبی و هنری همیشه در جایگاه فاخری از دانش قرار دارد. کواکب درخشان فرهنگ و هنر ایران زمین از خراسان، برخاسته اند.
و تئاتر ...، تئاتری با بیش از ۱۰۰ سال قدمت، روس هـای مهاجر باب نمایش را در این شهر باز کردند و با طی کردن فاصله دراز و عمری طولانی گل سر سبد تئاتر ایران شد. در این راستا مردانی با ارادۀ آهنین تلاش کردند و راه پرسنگلاخ تئاتر مشهد را هموار کردند و نهالی تناور تحویل ما دادند. بزرگانی چون احمد میرباذل، غلامرضا قنادان، منوچهر غیاثی، حسین بلاغی، محمد شفایی، کاظم شیرین سخن، پرویز شفعیان، اصغر قفقازی، باقر سیاوشی، فخری بهرامی، منصوره جوانی، پری سیاوشی، گیتی شیرازی و … که در به صحنه بردن درام هـای تاریخی و حماسی خوش درخشیده اند و می توان آن نسل را پایه گذارِ تئاتر خراسان به شمار آورد. نمایش هایی چون کاوه آهنگر، چهره خون آلود، منهم فدای میهن، بتکده، عشق و ارتش، در راه ایران، نادر پسر شمشیر، کورش و … از جمله نمایش هایی است که در آن دوره به صحنه می رفته و شوری را در بین مردم بپا می کرده است. گفتنی است که از آن نسل محمد شاهرودی با سینه ای سرشار از خاطرات تئاتر دهه ۲۰، خوشبختانه هنوز در قید حیات می باشد.

در تئاتر سنتی «ماشالله وحیدی» – سیاه بازِ سپید صحنه های تئاتر سنتی – مردی بود که در تئاتر ملی مشهد و گلشن به اوج رسید ولی روزگار نااهل او را از مردم مشهد گرفت و به اصفهان برد اما در تئاتر پرافتخار اصفهان و در کنار بزرگانش آنقدر خوش درخشید که بارهـا و بارهـا نام خراسان را به سر زبان هـا انداخت و بزرگان این روزهـای تئاتر اصفهان چون حسن عظیمی و حسن اکلیلی هنر خود را مدیون ماشالله وحیدی می دانند. به گفتۀ شاهدان با ورود او به صحنه تا خروجش تماشاگر از ته دل می خندید.

اگر تاریخ ۱۰۰ سالۀ تئاتر مشهد را ورق بزنی نام یک هنرمند نمایش خیمه شب بازی بیشتر به چشم نمی آید و آن فرد کسی بود که عنوان نابغۀ خیمه شب بازی ایران را به یدک می کشید . ماشالله اسدی نژاد تنها نمایشگر نمایش خیمه شب بازی مشهد که در غفلت مسئولین گم شد و برای ارائه هنرش و عشقی که از وجود هنرمندش زبانه می کشید مجبور شد در پارک هـا و محافل تفریحی اجرای برنامه داشته باشد اما مخاطبین نمایش هـای او همان «مردم» بودند و نسل قدیم این شهر هنرنمایی او را در کوهسنگی، خواجع ربیع، تئاتر گلشن، و در سال های بعد انقلاب در پارک ملت بخوبی بیاد دارند و امروز مزه پرانی های سیاه نمایش او و خاطرات تماشای نمایش های سیاه بازی و خیمه شب بازی اش باز هم لبخند تازه ای را به لبان مردم مشهد می آورد گرچه که خودش هرگز شناخته نشد.

حضور منصور همایونی در تئاتر خراسان گل سرسبدِ تئاتر این شهر بود. وی از بنیانگذاران تئاتر جدید آن روزگار مشهد به شمار می رفت. هنرمندی عاشق بود و این عشق او را به تهران کشاند و در کنار کمدین بزرگ کشور همچون اصغر تفکری و هنرمند نامی صمد صباغی تجارب بسیاری کسب کرد که سبب شد او دارای اندیشه ای نو شود و با افکار تازه ای تئاتر مشهد را گامی به جلو پیش برد.

اواخر دهه ۴۰ و حضور هنرمندی چون «محمد علی لطفی مقدم» تحول عظیمی در تئاتر مشهد و نیز خراسان بوجود آورد. او که دانش آموختۀ دانشکده هنرهـای دراماتیک بود و با کسب عنوان دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل شده بود، به عنوان رییس اداره امور هنری و ادبی خراسان نائل آمد و اولین قدم مثبتی که برداشت تأسیس مرکز آموزش تئاتر بود و خود سرپرستی و کارشناسی آن را بر عهده گرفت و همزمان با کارهـای اداری با رادیو نیز همکاری کرد. تأسیس مرکز آموزش تئاتر حرکت مثبت بود و هر کسی که علاقه ای به هنرهای نمایشی و تئاتر داشت می توانست از طریق این مراکز وارد این عرصه شود. هدف اصلی از این کار متمرکز کردن هنرمندان و علاقه مندان به تئاتر و تعلیم و آموزش صحیح بود.

فریدون صلاحی یکی دیگر از دانش آموختگان هنرهای دراماتیک بود که با پیشنهاد لطفی مقدم در کلاس هـای مرکز آموزش تئاتر به تدریس مباحث اصول و مبانی هنرپیشگی پرداخت. به تدریج اساتید دیگری چون منصور همایونی؛ داریوش ارجمند، داوود کیانیان و … به تربیت هنرجویانی پرداختند و تئاتر خراسان رنگ مدرنیته بخود گرفت.

…و این دگرگونی هـای شگرف سبب تأسیس خانه نمایش شد که یکی از ابتکارات بسیار خوب و ارزنده اداره فرهنگ و هنر نیز به شمار می رود زیرا بدین وسیله جوانان خوش ذوق و هنردوست توانستند مکانی برای نشست هـا و تبادل افکار خود داشته باشند و گرد هم جمع شوند.

این روزهـآ محمد علی لطفی مقدم را پدر تئاتر خراسان می دانند نه به دلیل کسوتی که دارد چون از ایشان قدیمی تر هنوز هست، در خراسان ابراهیم حق نفس را داریم که از هنرمندان دهه ۳۰ به شمار می آید، محمد شاهرودی ایفاگر رل هـای بی تکرار تاریخی، هنوز در قید حیات هست. لقب پدر تئاتر خراسان برای محمد علی لطفی مقدم نتیجه تمامی دلسوزی هایی است که وی برای تئاتر شهر انجام داده است. او به مانند پدری که برای فرزندش دل می سوزاند. برای تئاتر این شهر دل سوزاند و هنرمندان صاحب نامی چون محسن غفوری، احمد حلوی، محمد تقی نژاد، محبوبه بیات، سروناز جهانی، شاهپور مهاجر، طوطی کوکلانی و … را به بدنه تئاتر این سرزمین معرفی کرد. گروه ها را منسجم کرد و نام خود، هنرمندان و گروههای آن دوره را مانا و زنده نگهداشت. گروه پارت، گروه رودکی؛ گروه آرش، گروه توس، گروه پارس، گروه نیما و …
این وی را به پدر تئاتر خراسان ملقب بدل کرده است.

رضا صابری یکی دیگر از هنرمندان تازه نفس آن روزهـا با داشتن دامنۀ مطالعاتی گسترده ای که داشت، در عرصه های بازیگری، نویسندگی و کارگردانی فعالیت کرد. در دهه ۵۰ غالب کارهایی که در مشهد به صحنه می رفت درام هـایی بود که توسط نویسندگان پایتخت نوشته می شد. رضا صابری با مشورت داریوش ارجمند تصمیم گرفتند برای رهایی از قید حقارت آمیز به نوعی دیگر عمل کنند. صابری نوشت و ارجمند کارگردانی کرد و نخستین نمایشی که از تشکیل آن هسته کوچک به ثمر نشست نمایشی به نام «عصمت» بود که با بازی رضا جوان، مرتضی ناجی، عباس کاظمی، رویا کریم زاده و … به جاودانه ها پیوست. این نمایش که با اندیشه جمعی به پختگی لازم رسید شروع خوبی بود برای درام نویسی در خراسان و خلق آثار بعدی که در فکر داشتند. بعد از «عصمت» نمایش هایی چون «ایاس» و «سایه هـای بلند» نگاشته شد اما بعد از آن داریوش ارجمند برای ادمه تحصیل به فرانسه سفر کرد. اغلب نمایش های رضا صابری در دوره همکاری با داریوش ارجمند رئالیستی می باشد و دست مایه هایش از محیط اخذ می شد و رنگ و لعاب واقعیت داشت.

صابری، با خروج داریوش ارجمند از ایران سرپرستی گروه رودکی را بر عهده گرفت (داریوش ارجمند سرپرست گروه رودکی بود) با تغییر نام تئاتر «مردم» فعالیتش را ادامه داد. با انقلاب اسلامی سال ۵۷ تحولی بر تمامی قشرهای جامعه صورت گرفت و هر گروهی زمان را مناسب دیده و هر نوع نمایش ایرانی و خارجی چهره تئاتر خراسان را در این سال هـا رقم زدند و تئاتر مشهد به سوی مسائلی رفت که برخاسته از فرهنگ خاص یک منطقه بود. نمایش «خانات» را هرگز نمی توان از حافظه تاریخی تئاتر کشور پاک کرد. نمایش خانات از قالب تعزیه و سکو با محتوای امروز بهره گرفته بود اما تعزیه نبود و دراماتیزه شده بود و می توان گفت فضای نمایش، دکور و سرودهـایی که در این نمایش مورد استفاده قرار گرفته شد شبیه جشن هـای دیونیسوس یونان بود. آهنگ هـا، آهنگ هـای بومی خراسان بود مثل «نوایی» و موسیقی مقامی خراسان، بعنوان مفصلی که وارد موضوعات بعدی نمایش شوند.

در شب اختتامیه جشنواره تئاتر فجر ۶۲ ، «خانات» نمایش برگزیده شد و همه عوامل کار مورد تشویق قرار گرفتند و بعد از جشنواره ۴۵ شب به اجرای عمومی رفت. بازیگران نمایش «خانات»، احمد ریحانه، احمد مینایی، علیرضا سوزنچی، خسرونایبی فرد، محمد بصیری، محمد تقی نژاد، علی آزادنیا، فیروز صباغی، رضا سعیدی و … بودند.

پس از این موفقیت هنرمندان هر کدام برای خود بطور مستقل نمایشی را ارائه دادند که از اولین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر تا چندین و چند سال مشهد یکی از شرکت کنندگان پر و پا قرص آن جشنواره بوده است. نمایش های راه یافته به جشنواره فجر عبارتنند از: خانات (نوشته و کار رضا صابری)، با شمشیر تعزیه ( نوشته احمد مینایی و کار رضا سعیدی)، مظلوم پنجم( نوشته وکار رضا صابری)، بعضی هـا اینجورین( نوشته و کار فیروز صباغی) ، بازی شبانه ( نوشته و کار حسن حامد)، در شهر خبری نیست ( نوشته رضا رستمیان و کار رضا سعیدی)، بادبان( نوشته خاکزاد و کار رضا سعیدی)، میلیترهـا ( نوشته و کار حسن حامد)، پیشنهاد ( نوشته و کار جواد اردکانی)، شگرد آخر( نوشته حمید رضا اعظم و کار انوشیروان ارجمند).

… و در سالهای بعد نقل تلخ ( نوشته و کار علی آزادنیا)، شقایق دره ( نوشته و کار علی آزادنیا)، شنا در آتش ( نوشته و کار رضا صابری)، بچه های تابستان( نوشته و کار حسن حامد) ، یخبندان و …

….و اما امروز ما به خواب رفته ایم. استانی و شهری که در آن لشگر کشی هـا شده است، مهد فارسی زبانان، فردوسی، عطار، خیام … شعار تئاتری های ایران که ورد زبان هـا بود « خراسان، خراسان مهد تئاتر ایران» … چرا مشهد و خراسان در دو دهه اخیر رو به افول رفته است؟

خراسانی که وقتی گروهی نمایشی را به تهران اعزام می کرد پشت تمام تئاتری هـای کشور را می لرزاند و حضور خراسانی ها در جشنواره هـای تئاتر فجر هیجان بپا می کرد. آن دوره چرا تمام شد؟

مسئولین و متولیان امر نسبت به هنر تئاتر بی مهر شده اند و با توجه به کلام رهبر کبیر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای که فرمودند: «فرهنگ از اقتصاد هـم مهم تر است» ولی باز هم مسئولین به این گفته توجهی نکردند و نسبت به کلام مقام معظم رهبری بی مهری کردند و از فرهنگ و فرهنگ سازان ما حمایت نمی کنند. اگر مسئولین همین یک جمله رهبر را سرلوحه کار خودشان قرار دهند. تئاتر خراسان به دوران طلایی خودش بر می گردد. این روزهـا نمایش ها به سالن های خصوصی کشیده شده است. کوشش و تلاش های جدیدی در سال هـای اخیر شکل گرفته است که جای بسی خوشحالی دارد. تأسیس تماشاخانه شمایل و تأسیس تماشاخانه استاد انوشیروان ارجمند که حرکاتی خودجوش، مثبت و فرهنگی بود و این حرکات عشقی ست که از درون جوانان تئاتر خراسان نشأت می گیرد اما این عشق باید در کنار دانش قرار بگیرد و از تجربیات بزرگان و پیشکسوتان غافل نباشند و موفقیت آنها را غره نسازد. گروه های تئاتری مشهد به مانند ارکستر بزرگی است که هر کدام از نوازنده ها ساز و نوای خود را می نوازنند ولی اگر این سازهـا با هم متحد شوند و سیری را دنبال کنند آهنگ دلنشینی را خواهیم شنید. باشد که چنین باشد …

براستی آنها زحمت کشیدند و موی سپید کردند و ثمرۀ تلاش شان درخت تنومند امروزی ست، برای آنهایی که نقاب در روی خاک کشیدند آرزوی رحمت و برای آنهایی هنوز سایه شان بر سر تئاتر این سرزمین گسترده است آرزوی طول عمر دارم.

آرزومندم تئاتر خراسان با پشتیبانی و امکاناتی که «انشالله» مسئولین از گروهها دریغ نورزند به دوران طلایی خودش بازگردد که درخششی پربار و ثمره ای شیرین است.


منابع:

۱) کتاب سی سال پشت صحنه تئاتر نوشته اصغر میر خدیوی

۲) کتاب سیاه بازی از نگاه یک سیاه باز نوشته جواد انصافی

۳) کتاب تاریخ تئاتر مشهد نوشته علی نجف زاده

۴) کتاب ۱۰۰ سال تئاتر مشهد نوشته حمیدرضا سهیلی

۵) فصلنامه ۴ و ۵ تئاتر نوشته محمد رضا زوارزاده

۶) مجله نمایش شماره ۱۵۰-۱۵۱ / اسفند ۹۰ و فروردین ۹۱

۷) روزنامه طوس، خراسان، آفتاب شرق، صدای خراسان

۸ ) سایت «مشهدتئاتر»

۹ ) گفتگوها با هنرمندان تئاتر خراسان، اصفهان و تهران



4 نظرها

  • سیروس سعیدیان
    سیروس سعیدیان چهارشنبه, 16 دی 1394 07:27 پیوند نظر

    بچه های خوش ذوق پستو ، تلاش بی دریغتان شایستگی دارد که ارجمندتان بنامیم ، امید که همیشه همینگونه سرفراز بمانید و سربلندی نمایش را بیافرینید .

  • عادل توکلی
    عادل توکلی چهارشنبه, 09 دی 1394 11:27 پیوند نظر

    سلام

    حسین شیبانی عزیز ، ممنونم از لطف شما که همیشه شامل حال ما بوده است . لازم به ذکر است که ردپا به همت محمد اسدی نژاد انجام گرفته است . و با اجازه بوسه ات را به پیشانی وی نثار میکنم .

  • مهشید طاهری
    مهشید طاهری سه شنبه, 08 دی 1394 01:02 پیوند نظر

    مطلب بسیار مفیدی بود.
    من هم امیدوارم تئاتر ایران به روزهای پر افتخارش برگردد.

  • حسین شیبانی
    حسین شیبانی دوشنبه, 07 دی 1394 09:09 پیوند نظر

    بسیار بسیار عالی بود عادل عزیز...دست مریزاد...اندیشه ات را ارج مینهم و بوسه ای از سر عشق بر پیشانیت نثار میکنم

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

ورود به پنل کاربری

ایجاد اکانت کاربری